آیا تا به حال دربارهی قاتل شماره یک ایران چیزی شنیدهاید؟ مردی مخوف در دهه ۶۰ که تعداد قتلهای منتسب به او بیش از ۱۰۰ نفر بوده. کسی که قربانیانش را از تبریز و رشت تا تهران، به کام مرگ میکشاند. هیولایی که خودرویش اولین همدستش بود.
«داشتم کنترلم را روی چیزی از دست میدادم که خیلی خشونتآمیزتر از آن بود که بشود برای همیشه درون خودم نگهش دارم. نشسته بودم و یک سر بریده توی دستم بود. باهاش حرف میزدم، بهش نگاه میکردم، داشتم از هم میپاشیدم. میتوانستم با این واقعیت زندگی کنم که همین الان یک زن جوان بیگناه را با ضربات چاقو کشتم و گلوش را بریدم. نه با اره، با یک چاقوی جیبی. پیچیدگی کار من را برانگیخته میکرد. روش موشکافانهای که با آن مشکلات بالقوه را حتی قبل از اینکه پیش بیایند، برطرف میکردم.»
محله احتسابیه در منتهیالیه شمالشرقی تهران، بین سوهانک و حدیقه و در منطقه یک شهرداری تهران واقع شده است. مردم محلی در قدیم به این منطقه «دره خرگوشنو» میگفتند و باغات زیادی با درختان گردو، سیب، به، گیلاس و بادام داشت.
در این گزارش، نگاهی به برخی از پروندههای قتل پر سر و صدای چند سال اخیر خواهیم داشت که هر کدام قصههای مفصلی در دل خود جای دادهاند.
دو متهم که اجیر شده بودند مردی را به قتل برسانند، در بازجوییها اعتراف کردند با پیشنهاد دو هزار دلاری برای آدمکشی برنامهریزی کردند.
متهم به جرم قتل دختر مورد علاقهاش با تمام پیچیدگیهایی که در روند رسیدگی به پرونده وجود داشت و جسدی که هرگز کشف نشد، بامداد ۳ آذر سال ۱۴۰۰ به دار آویخته شد.
مردی که دخترانش را تا سرحد مرگ کتک زده و یکی از آنها را به مقابل چشم اعضای خانواده کشته است در حالی به حبس محکوم شد که راز تازهای از این جنایت را فاش کرد.
برای فیلسوفی که سینمای روشنفکری ایران را ارتقا داد، داریوش مهرجویی بزرگترین و برجستهترین چهرهی موج نوی سینمای ایران است؛ کارگردانی که سعی کرد درگیر یک ژانر سینمایی نشود و در ژانرهای متفاوت فیلم ساخت.
یکی دیگر از سرنخهای قابل تاملی که در تحقیقات پلیسی و قضایی در مورد قتل داریوش مهرجویی و همسرش به دست آمد، مربط به تلفن همراه وحیده محمدیفر است.
او طعمههایش را از بین مردان سالخورده تنها اما پولدار انتخاب میکرد.