فیلمسازان زیادی در طول سالیان فیلم کمدی ساختهاند؛ عدهای با استمرار و تداوم و برخی تحتتأثیر فراگیر شدن کمدیسازی. در این فهرست پرتعداد به نام کارگردانهایی برمیخوریم که به واسطه سابقه تاریخی، تداوم حرفهای و اهمیت فیلمهایی که ساختهاند چهرههای شاخص سینمای کمدی ایران هستند؛ سینمایی که در سالهای اخیر بیشتر ستاره محور بوده و با حضور بازیگران مشهور و محبوب گیشه را رونق بخشیده است. ضمن اینکه کارگردانهای سینمای کمدی هم در گذر زمان فرازونشیبهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند؛ تعدادیشان عملا دوران موفقیت را پشت سر گذاشتهاند، برخی عملا بازنشسته شدهاند و چندتایی نیز همچنان در این عرصه حضور دارند و هنوز دورهشان سر نیامدهاست.
۱- داریوش مهرجویی
از بهترین کارگردانهای تاریخ سینمای ایران که سازنده فیلمی است که از آن بهعنوان بهترین کمدی سینمای ایران نام برده میشود. خالق «اجارهنشینها» از همان ابتدای فعالیت فیلمسازیاش و با فیلمی که سالها در کارنامهاش نادیده گرفته میشد، سراغ طنز رفت. «الماس ۳۳» صحنههای کمدی فراوانی دارد و رد و سایه موقعیت جفنگی که بعدها از آن توسط خود فیلمساز و منتقدان یاد شد، را میتوان در این فیلم گرفت. مهرجویی در «آقای هالو» هم کمدی اجتماعی را تجربه کرد و هم با به پایتخت آوردن روستایی سادهدل سکانسهای بامزهای ساخت. کمدی سیاه آقای هالو از دل معصومیت مرد روستایی (علی نصیریان) و زرنگی و شارلاتانی پایتختنشینان بیرون میآید. در میانههای دهه۶۰، مهرجویی نخستین معارفهاش با تماشاگران سینمای بعد از انقلاب را به ضیافتی دلپذیر تبدیل کرد. اهمیت اجارهنشینها که در میانه جنگ تماشاگر را به دیدن کمدی دعوت میکرد و پرفروشترین فیلم سال۶۶ هم شد، به نگاه هوشمندانه مهرجویی به جامعه ایران و تسلط و داناییاش در رعایت قواعد ژانر بازمیگردد. مهرجویی در سالهای بعد هم با «مهمان مامان» و «چه خوبه که برگشتی» نشان داد که همچنان به ساخت کمدی علاقهمند است.
مهمان مامان یک کمدی روان و جذاب است که از امتیازات قصه مرادیکرمانی به بهترین شکل بهرهمیگیرد. ایرانی و ملموس بودن، مهمان مامان را به کمدی صمیمانهای تبدیل کردهاست اما در چه خوبه که برگشتی در غیبت متن منسجم و کارگردانی قابلقبول، بار همهچیز بر دوش رضا عطاران افتاده است و قرار است او یک تنه شوخیها را پیش ببرد و به سرانجام برساند. انگار نه انگار که پشت دوربین کارگردان اجارهنشینها ایستاده است.
۲- مهدی فخیمزاده
از بازماندگان سینمای قبل انقلاب که در دهه۶۰ و اوایل دهه۷۰ همچنان به فعالیت سینمایی پرداخت. مهدی فخیمزاده را با تعدادی از کمدیهای مهم دههشصتی بهخاطر میآوریم. مهمتر از همه، «مسافران مهتاب» که با تیپ نمایشی نمکی (فخیمزاده) و تکیهکلام معروفش، «اذیت میکنی؟» خندههای فراوان بر لب آورد. فخیمزاده فیلم انقلابی «تشریفات» را هم در دهه۶۰ ساخت که اقتباسی از «ژنرال دلا روره» اثر روسلینی بود و اینجا هم کاراکتر رضا حسن مطرب با بازی خود فخیمزاده در یادها ماند. بعد از شکست «سادهلوح» و «تشریفات»، فخیمزاده در اوایل دهه۷۰ کمدی موفق «همسر» را کارگردانی کرد؛ از بهترین کمدیهای پس از انقلاب که در آن تجربیات کارگردان در سینمای کمدی با حضور گروهی حرفهای و درجهیک در پشت و جلوی دوربین به ثمر نشسته است. لحن فمینیستی فیلم جالبتوجه و رقابت زوج مهدی هاشمی و فاطمه معتمدآریا جذاب از کار درآمده است. فخیمزاده بعد از همسر به تلویزیون رفت و سریالسازی پیشهکرد. یکی،دو بازگشت او به سینما در دهههای ۸۰ و ۹۰ خیلی موفقیتآمیز نبوده است.
۳- یدالله صمدی
دستیار نصرت کریمی در دهه۵۰، در دهه۶۰ کارگردان شد و در دوران پرکاریاش چند کمدی مهم ساخت. «مردی که زیاد میدانست» بهعنوان یک کمدی اخلاقی، توفیق نسبی برای صمدی فراهم کرد و «اتوبوس» نقطهعطفی در کمدی روستایی شد. ماجرای رقابت ۲گروه از روستاییان بر سر یک اتوبوس، محصول دوران اوج یدالله صمدی بود. در انتهای دهه۶۰ صمدی با«آپارتمان شماره۱۳» کمدی شهری با شخصیتهای پرتعداد را هم تجربه کرد. در «دو نفر و نصفی» علیرضا خمسه را در کنار فرامرز قریبیان قرار داد و کوشید نسخهای قابلقبول از فیلم هالیوودی «سه مرد و یک بچه» (لئونارد نیموی) بسازد که نتیجه کار فیلمی متوسط بود. صمدی در آخرین بلندپروازیاش در حوزه کمدی فیلم «معجزه خنده» را کارگردانی کرد و با شکست این فیلم عملا دورانش به سر رسید. در سالهای بعد، او همچنان فیلم و سریال ساخت و کوشید به روزهای اوجش بازگردد که نشد. او مثل خیلیهای دیگر، فیلمسازی دههشصتی بود؛ فیلمسازی که دورانش سپری شده بود.
۴- ابوالحسن داوودی
منتقد هفتهنامه سروش و کارگردان فیلم«سفر عشق»، برای تغییر وضعیت حرفهای به «سفر جادویی» رسید که کمدی فانتزی متعلق به سینمای کودک و نوجوان بود. داوودی در ادامه سهگانه «جیببرها به بهشت نمیروند»، «بوی خوش زندگی» و «من زمین را دوست دارم» را با حضور علیرضا خمسه کارگردانی کرد که میانشان جیببرها… فیلم موفقتری از کار درآمد. در رفت و برگشت میان ملودرام و کمدی، در دوران اصلاحات «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» را کارگردانی کرد که بهترین فیلمش است و سالها از سینمای کمدی کناره گرفت تا «هزارپا» که بر اساس موج کمدیهای تصویرگر دهه۶۰ ساخته شد و حالا لقب پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را در اختیار دارد.
۵- محمدرضا هنرمند
از نسل فیلمسازان برخاسته از حوزه هنری، هنرمندی با گرایش به سینمای آمریکا، پس از فیلمهای ایدئولوژیک دههشصتش، فانتزی «دزد عروسکها» را کارگردانی کرد. دوران اوج هنرمند دهه۷۰ بود که ۳کمدی با حضور پرویز پرستویی در بهترین دوران حرفهایاش کارگردانی کرد. «مرد عوضی» با موضوعی بحثبرانگیز و به پشتوانه تهیهکننده قدرتمندش (حوزه هنری) و تغییر شرایط اجتماعی،سیاسی در نیمهدوم دهه۷۰ توانست اکران شود و رکورد گیشه را جابهجا کند. «مومیایی۳» بهعنوان کمدی سیاسی در روزگاری ساخته شد که ایرانیان بیش از هر زمان دیگری به سیاست علاقهمند شده بودند. شوخیهای ژورنالیستی مومیایی۳ با موضوعات روز سیاسی در زمان اکران فیلم موردتوجه سینماروها قرارگرفت. «عزیزم من کوک نیستم» کمدی سیاهی بود که چوب عدمتوازنش را خورد و پس از هنرمند بیشتر در تلویزیون فعال بود. «سمفونی نهم» آخرین فیلمش بعد از ۱۷ سال دوری از سینما، فاصلهای بسیار از فضای طنز و سینمای کمدی که حیطه آشنای هنرمند در دهه۷۰ بود دارد.
۶- ابراهیم وحیدزاده
اهمیت ابراهیم وحیدزاده بیش از هر چیز به دغدغه و کوششاش به حضور در حیطه سینمای کمدی بازمیگردد. از معدود کارگردانهای سینمای ایران که در دوره طولانی فعالیت حرفهایاش تقریباً همیشه به سینمای کمدی وفادار مانده است. «تحفهها» نخستین فیلم وحیدزاده در سینمای دهه۶۰ کمدی موفقی ارزیابی شد و بهنظر میرسید مسیرش را برای برداشتن گامهای بعدی هموار کند. «مجسمه» فیلم بعدی وحیدزاده با گرایشی شخصیتر ساخته شد و در «عشق فیلم» این گرایش شدیدتر شد. فاصله طولانی میان کمدیهای وحیدزاده، مصایب فیلمسازی از جنس او که بیشتر از مایههای روز دنبال علایقش بهعنوان کمدیسازی محترم است را نمایان میکند. و شاید همین موضوع باعث میشود تا در «شام عروسی» بیشتر الزامات کمدیهای روز را رعایت کند. وحیدزاده در سالهای بعد «تاکسی نارنجی» و «عروسک» را کارگردانی کرد که آثار چندان موفقی از کار درنیامدند.
۷- کمال تبریزی
سازنده فیلمهای متعلق به سینمای دفاعمقدس و کارگردان یکی از تلخترین فیلمهای جنگی دهه۶۰ (در مسلخ عشق) که در نهایت هم فقط در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و هرگز اکران عمومی نشد، در دهه۷۰ با «لیلی با من است» همه را شگفتزده کرد. در روزگاری که بهنظر میرسید نمیشود با جنگ شوخی کرد، لیلی با من است نخستین فیلم جنگی سینمای ایران لقب گرفت؛ فیلمی که به خطوط قرمز نزدیک میشد اما با مهارت حساسیتی را برنمیانگیخت و صاحبان هر سلیقه و عقیدهای را راضی میکرد. تبریزی در «شیدا» هم گریزی به طنز زد و در «گاهی به آسمان نگاه کن» با بلندپروازی تمام کوشید تا اقتباسی موفق از «مرشد و مارگریتا» ارائه کند. اوج هنر تبریزی در سینمای کمدی با فیلم« مارمولک» به نمایش درآمد که از مهمترین کمدیهای پس از انقلاب و بهترین فیلم سازندهاش است. حاشیههای زمان اکران مارمولک و توقیف فیلم بعد از ۳هفته اکران، تبریزی را مدتی از سینمای کمدی دور کرد. «همیشه پای یک زن در میان است» کمدی پرفروش تبریزی در دهه۸۰ نشان از تلاش او برای حضور در حیطه آشنایش داشت. «از رئیسجمهور پاداش نگیرید» سالها در محاق ماند و زمانی اکران شد که بیشتر شوخیهایش کهنه شده بودند. بعد از «خیابانهای آرام»، کمدی فانتزیای که با وجود بیزمان و مکان بودن به رخداد سیاسی مشخصی ارجاع میداد و همین هم باعث توفیقش شد، «طبقه حساس» را با حضور رضا عطاران ساخت که تا امروز آخرین فیلم موفق تبریزی است؛ کارگردانی بسیار پرکار که همهجور فیلمی در این سالها ساخته و میانشان یک کمدی هم به چشم میخورد. «مارموز» فاصله فراوانی با کمدیهای موفق تبریزی دارد.
۸- رضا عطاران
مهمترین چهره سینمای کمدی در یکدهه اخیر و پولسازترین بازیگر سینمای ایران در این سالها. نویسنده، کارگردان و بازیگری که با حضورش جنسی از یلگی و کولبودن را به شکلی دلپذیر به نمایش گذاشت و محبوب شد. رضا عطاران بهعنوان کارگردان پس از حضوری موفق در عرصه سریالسازی فیلمهای«ردکارپت» و «خوابم میاد» و «دراکولا» را کارگردانی کرده که هر سه کمدیهایی جالب توجه و احتمالا خلاقانهتر از بیشتر فیلمهایی که برای کارگردانهای دیگر بازی کرده، هستند. در سینمای ستارهمحور دهه۹۰ عطاران که ترکتازیاش را اواخر دهه۸۰ شروع کرده بود، بیشتر از هر فرد دیگری مردم را روانه سینماها کرد. عطاران کنار بازی در کمدیهای عامهپسند در فیلمهای جریان متفاوت سینمای ایران هم ظاهر شد؛ مثل حضورش در فیلمهای کاهانی. میشود گفت تأثیر او بر سینمای کمدی دهه۹۰ بیشتر از هر کارگردان و بازیگر دیگری بوده است.
۹- سامان مقدم
دستیار سابق مسعود کیمیایی و سازنده فیلمهای جوانپسند در دهه۷۰، با فیلم «مکس» حس طنزی را نمایان کرد که پیش از آن رو نکرده بود؛ یک کمدی واقعا بامزه و فکر شده که حتی توقیف چندسالهاش هم نتوانست ملاحتش را مخدوش کند. مکس پیشنهادی برای سینمای کمدی ایران برای خروج از بنبست هم بود که البته ادامه دادن چنین مسیری اصلا آسان نبود. مقدم در دهه۹۰ ، ۲فیلم مهم و جریانساز «نهنگ عنبر» و «نهنگ عنبر سلکشنرؤیا» را کارگردانی کرد و از نوستالژی دهه۶۰ به هجو این دوران رسید. اهمیت نهنگ عنبر در راه انداختن موجی تازه در سینمای کمدی میتواند نشانهای از اهمیت سامان مقدم بهعنوان کمدیسازی باشد که خوب میداند چگونه رضایت تماشاگر را به دست آورد.
۱۰- منوچهر هادی
فارغ از کیفیت فیلم ها منوچهر هادی فیلمساز مهم سینمای کمدی ایران در این سال هاست. اگر کارکرد گیشه ملاک باشد هیچ کارگردانی به اندازه او در پنج، شش سال اخیر تماشاگر روانه سالن سینما نکرده است. «سالوادور» ، «آینه بغل» و «رحمان ۱۴۰۰ » از پرفروشترین کمدی های دهه نود توسط منوچهر هادی کارگردانی شده اند؛ فیلم هایی که هیچ کدام کیفیت بالایی ندارند و حتی به عنوان محصولاتی هجوآمیز هم چندان بامزه به نظر نمی رسند. کافی است لحن کمدی های هادی را با کمدی های سامان مقدم مقایسه کنید تا متوجه شوید در دل ساختار سینمای بدنه هم این فیلم ها خامدستانه اند. در مورد رحمان ۱۴۰۰ می شود به زیادهروی و حتی پرده دری اشاره کرد و شوخی های سطح پایینی که بیش از حد لمپنی به نظر می رسند. با وجود تمام این انتقادها هادی به واسطه پولساز بودنش فیلمساز مهمی در سینمای کمدی است. به شهادت گیشه او کارش را خوب انجام می دهد.
ثبت دیدگاه