حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۸ دی , ۱۴۰۳ 27 جماد ثاني 1446 Saturday, 28 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 6679 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1×
زنان شوهرکش؛ از خیانت تا جنایت
17 اردیبهشت 1401 - 8:00
2
اکثر زنانی که در پرونده قتل شوهر خود به عنوان متهم شناخته می‌شوند، قاتل اصلی نیستند بلکه فقط زمینه جنایت را فراهم می‌کنند.
پ
پ

به گزارش خبرساز ایران، شوهرکشی شایع‌ترین اتهامی است که در میان زنان متهم به قتل دیده می‌شود. اکثر این زنان بعد از مدت‌ها کشمکش و اختلاف با همسرشان وارد رابطه‌ای ممنوعه می‌شوند و در نهایت دست خود را به خون آلوده می‌کنند، اما در پشت پرده این جنایت‌ها چه می‌گذرد و چرا برخی زنان مرتکب چنین جرمی می‌شوند؟ بازخوانی پرونده این گروه از متهمان می‌تواند زوایایی از این نوع خشونت‌ها را آشکار کند.

آن‌طور که بررسی‌ها نشان داده اکثر زنانی که در پرونده قتل شوهر خود به عنوان متهم شناخته می‌شوند، قاتل اصلی نیستند بلکه فقط زمینه جنایت را فراهم می‌کنند تا شخصی دیگر قتل را انجام دهد. این شخص معمولاً مردی است که زنان متهم به قتل با آنها وارد رابطه پنهانی می‌شوند. در برخی موارد نیز این دسته از زنان برای ارتکاب قتل افرادی را اجیر می‌کنند.

آغاز رابطه پنهانی

زنی که شوهر ۳۷ساله‌اش را با همدستی مرد همسایه به قتل رسانده، در اعترافاتش چنین می‌گوید: «شوهرم همیشه با من درگیر بود. یک بار زن همسایه سراغم آمد و مرا به خانه‌اش برد. او مرا آرام کرد و از همان روز با پسرش آشنا شدم و رابطه ما آغاز شد. مدتی از آشنایی ما گذشت که مجید با حرف‌هایش مرا وسوسه کرد تا از شوهرم طلاق بگیرم. حتی یک بار از من خواست شوهرم را با جریان برق بکشم. آخرین بار هم تعدادی قرص خواب‌آور و قرص برنج به من داد تا به شوهرم بخورانم. بعد از اینکه قرص‌های خواب‌آور را به شوهرم خوراندم مجید مقابل خانه آمد. بچه‌هایم را به خانه دوستم بردم و وقتی برگشتم او همچنان در ماشینش منتظرم مانده بود. با هم وارد خانه شدیم. شوهرم بی‌حال روی زمین افتاده بود. همان موقع مجید طنابی را دور گردن شوهرم پیچید. کیارش بی‌رمق بود که مجید او را داخل حمام برد و با چوب به سرش کوبید. وقتی از مرگ شوهرم مطمئن شدیم جسد را داخل چمدان گذاشتیم و در بیابان‌های صالح‌آباد به آتش کشیدیم.»

این زن اگر چه شخصاً شوهرش را نکشته اما عمل او از نظر قانونی مصداق معاونت در قتل محسوب می‌شود.

ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی اتهام معاونت در قتل را مشمول سه گروه می‌داند. به موجب این ماده هر کس دیگری را تحریک یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع به ارتکاب جرم نماید و یا به وسیله دسیسه و فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شود یا هر کس با علم و قصد وسایل ارتکاب جرم را تهیه کند و یا طریق ارتکاب آن را با علم به قصد مرتکب ارائه دهد و یا هر کس عالماً و عامداً وقوع جرم را تسهیل کند، معاونت در جرم محسوب می‌شود.

همکاری با قاتل

زنی ۴۱ساله که به اتهام قتل شوهرش در زندان است، بعد از دستگیری در اعترافاتش گفت: «چند سال قبل با مسعود آشنا شدم و ازدواج کردیم. اوایل، زندگی خوبی داشتیم اما شوهرم که در کار ساخت‌وساز و برج‌سازی بود، کم‌کم آنقدر سرگرم کار و پول درآوردن شد که من را فراموش کرده بود. از طرفی اخلاق و رفتارش نیز تغییر کرده و دیگر هیچ توجهی به من نداشت و من از تنهایی و مشکلات زندگی خسته شده بودم، اما در همان زمان با مرد جوانی به نام منصور آشنا شدم و بعد از مدتی به هم علاقه‌مند شدیم. به همین خاطر تصمیم گرفتم از شوهرم جدا شوم، ولی او حاضر به جدایی و طلاق من نبود. وقتی موضوع را به منصور گفتم عصبانی شد و گفت برای اینکه با تو ازدواج کنم حاضرم شوهرت را به هر طریقی از سر راه بردارم. بعد از اینکه تصمیم گرفتیم مسعود را به قتل برسانیم شب حادثه با خوراندن داروی خواب‌آور زودتر از همیشه خوابید. من هم در خانه را باز گذاشتم تا منصور وارد شود و از او خواستم نقشه قتل را اجرا کند. او نیمه‌شب به خانه ما آمد و در خواب شوهرم را خفه کرد و بعد از رفتنش من با اورژانس تماس گرفتم و درخواست کمک کردم.»

در این پرونده نیز قاتل اصلی خود زن ۴۱ساله نیست، اما او نیز به اتهام معاونت در قتل تحت پیگرد قرار گرفته است. ماده ۲۰۷ قانون مجازات اسلامی در این زمینه تصریح می‌کند: «هر گاه مسلمانی کشته شود قائل به قصاص می‌شود و معاون در قتل عمد به سه سال تا ۱۵ سال حبس محکوم می‌شود.»

زنان شوهرکش؛ از خیانت تا جنایت

دوستی با همکار

زنی دیگر که با اتهامی مشابه مواجه است و خودش دست به جنایت زده، می‌گوید: «من حدود ۱۸‌ سال قبل با فردوس ازدواج کردم و در این مدت هم با هم مشکلی نداشتیم، اما او مرد ساده‌ای بود و همه اسرار زندگی‌اش را به دیگران می‌گفت. ما دو دختر جوان داشتیم و به همین خاطر بار‌ها به فردوس گفته بودم زرنگ باشد و راز زندگی‌مان را برای دیگران برملا نکند، اما او گوشش به حرف‌های من بدهکار نبود. او هر اتفاقی را که برای ما می‌افتاد برای بستگان و دوستان تعریف می‌کرد و آنها هم من و دخترانم را مسخره می‌کردند و ما سوژه خنده دیگران شده بودیم. همین موضوع باعث اختلاف من و همسرم شد. ما سرایدار یک کارخانه بودیم. من نمی‌خواستم شوهرم را به قتل برسانم، اما شهباز نگهبان کارخانه مرا تشویق کرد و من هم فریب خوردم. من همیشه برای دو نگهبان کارخانه به نام‌های فریدون و شهباز درد‌دل می‌کردم و بعد مدتی فهمیدم که شهباز هم با همسرش اختلاف دارد و می‌خواهد از او جدا شود. پس از این، ارتباط من و شهباز بیشتر و قرار شد او همسرش را طلاق دهد و با من ازدواج کند که تصمیم گرفتیم شوهرم را بکشیم. فکر می‌کردم او نقشه را اجرا کند، اما شهباز نقشه را طراحی کرد و گفت من شوهرم را بکشم تا ماموران پلیس به ما مشکوک نشوند. طبق نقشه قرار بود پس از قتل جسدش را داخل چاهی در کارخانه بیندازم و بعد اعلام مفقودی کنیم. آن شب من و دخترانم داخل اتاق خواب بودیم، اما شوهرم به خاطر گرما داخل حیاط کارخانه خوابیده بود که نیمه‌های شب میله‌ای را برداشتم و چند ضربه به سرش زدم. شوهرم فریاد زد و دخترانم بیدار شدند و من هم برای فریب آنها با صدای بلند گفتم آی دزد و درخواست کمک کردم.»

قتل بعد از ۱۵ سال زندگی مشترک

زنی دیگر که با اتهامی مشابه رو‌به‌روست، می‌گوید: «من و پیمان ۱۵‌ سال قبل با هم ازدواج کردیم و صاحب دو دختر ۱۴‌ساله و چهارساله هستیم. پیمان مرد بداخلاقی بود. فرامرز که از دوستان شوهرم بود با ما رفت‌وآمد خانوادگی داشت و در نبود شوهرم مرا در کار‌های خانه و خرید‌های خانه کمک می‌کرد. این گذشت تا فهمیدم او هم با زنش به اختلاف خورده است. همین باعث شد رابطه ما نزدیک‌تر و صمیمانه‌تر شود. تا کار به جدایی او و همسرش رسید. وکالت همسر فرامرز را شوهرم قبول کرده ‌بود به همین خاطر فرامرز بعد از طلاق زنش از شوهرم کینه گرفت و از آن جایی که از اختلاف ما خبر داشت قتل شوهرم را پیشنهاد داد. من با این پیشنهاد مخالفت کردم، اما او روز حادثه به خانه‌مان آمد و با اسلحه‌ای که برای پیمان بود به او شلیک کرد. سپس جسدش را به جاده ساوه برد و آتش زد. باور کنید در نقشه و اجرای قتل نقشی نداشتم و فقط در حمل جسد فرامرز را کمک کردم.»

بسیاری از این قاتلان برای اینکه ردپای خود را پاک کنند، جسد را به طرق مختلف از بین می‌برند. حال اینکه خود این عمل، جرمی مجزاست که جنایت بر میت نامیده می‌شود. طبق ماده ۷۲۷ قانون مجازات اسلامی، «هر گاه شخصی به طور عمدی، جنایتی بر میت وارد سازد یا وی را هتک نماید، علاوه بر پرداخت دیه یا ارش جنایت به سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش محکوم می‌شود.»

نمی‌خواستم این اتفاق بیفتد

زنی که از ۱۰ سال قبل به اتهام معاونت در قتل شوهرش در زندان به سر می‌برد نیز به جام‌جم گفته است: «در یک کارگاه خیاطی کارگری می‌کردم، یک روز موقع برگشت از محل کارم، از شدت خستگی روی پله یک مغازه نشستم؛ یعنی مغازه شهرام. فکر کرده بود حالم بد شده است، جلوی در آمد و سر حرف باز شد. گفتم خوبم و فقط کمی خسته‌ام. برایم آب آورد و از کارم پرسید، تا مدتی هر بار همدیگر را در مغازه او می‌دیدیم هم‌کلام می‌شدیم. مغازه موبایل‌فروشی داشت و یک روز که فهمید لوازم جانبی موبایل لازم دارم، شماره‌ام را گرفت و گفت برایت پیدا می‌کنم، بعد پیام می‌دهم؛ اما آن شب پیام عاشقانه فرستاد. او می‌دانست من شوهر دارم. به او گفتم هر چند شوهرم را دوست ندارم اما دلم نمی‌خواهد به او خیانت کنم. شوهرم اهل توجه و محبت به من نبود و با من گرم نمی‌گرفت. البته نه معتاد بود و نه بیکار. نه دست بزن داشت و نه رفیق‌باز بود. همه می‌گفتند مرد خوبی است فقط حال من را که نیاز عاطفی داشتم، نمی‌فهمید. شهرام گفته بود می‌خواهد شوهرم را گوشمالی دهد. برای همین من به شوهرم قرص‌ خواب‌آور دادم تا شهرام بتواند این کار را انجام بدهد. البته نگفته بود قصد قتل دارد. چند دقیقه بعد از اینکه قرص را داخل شربت حل کردم و به شوهرم دادم، او به خواب عمیقی رفت. دست و پایم را گم کرده بودم. سریع به شهرام زنگ زدم و گفتم شوهرم بیهوش شده است. شهرام یک ساعت بعد به خانه ما آمد. شوهرم را داخل پتو پیچید و کشان‌کشان به داخل خودرویش منتقل کرد. فردای آن روز به من گفت شوهرم را کشته و جسدش را سوزانده و در حاشیه شهر رها کرده است.»

مرور اعترافات این زنان نشان می‌دهد همه آنها به دلایل مختلف با شوهران خود اختلاف طولانی‌مدت داشتند. ناتوانی در حل مسائل خانوادگی ریشه اصلی این‌گونه جنایت‌ها محسوب می‌شود. بسیاری از این متهمان به قتل اگر پیش از شروع رابطه ممنوعه از مشاوران و روان‌شناسان کمک می‌گرفتند می‌توانستند مشکلات خانوادگی خود را حل کنند و در مواردی که گره‌ها بازشدنی نبود، طلاق می‌توانست آنان را از این شرایط رهایی ببخشد، اما بازخوانی این پرونده‌ها نشان می‌دهد مخالفت‌های مرد یا اعضای خانواده زن با طلاق نه‌تنها بحران را حل نمی‌کند بلکه به آن رنگ خون می‌زند.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.