به گزارش خبرساز ایران، مصطفوی در نقد خود آورده است:
«فیلم «ستاره بازی» تازهترین ساخته هاتف علیمردانی است که در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. فرهاد اصلانی، ملیسا ذاکری، شبنم مقدمی، علی مصفا و… از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
هاتف علیمردانی با ساخت آثاری همچون «به خاطر پونه» و «کوچه بی نام» نشان داد کارگردانی است که ژانر درام را میشناسد و در انتخاب و پرداخت موضوع متبحر است. اما آخرین ساخته او پیش از «ستاره بازی» یعنی «کلمبوس» او را وارد حیطه جدیدی از کارگردانی و داستان پردازی کرد. نمیتوان گفت که رشد و بلوغ در آثار او به چشم نمیخورد اما بلوغ فکری علیمردانی او را به سمت و سوی جدیدی سوق داده است که دیگر نمیتوان از او به عنوان یک سازنده درام داستان پرداز و پر مغز یاد کرد.
مسئلهای که هاتف علیمردانی در فیلم جدید خود بدان پرداخته موضوع جدیدی است اما حقیقتاً بسیار بد ساخت و سردرگم است. گره داستان از ابتدا برای مخاطب باز و مشخص است و یک سیکل تکراری مدام در طول داستان تکرار میشود. فیلم «ستارهبازی» براساس یک ماجرای واقعی درباره دختری به نام صباست که به خاطر جدایی پدر و مادرش و بحرانهای ناشی از آن به ماده مخدر فنتالین روی آورده است.
فیلمنامه داستان غیراصولی و بسیار ساده موضوع اصلی را روایت میکند، شخصیت پردازی اصولی در هیچ کدام از شخصیتها خصوصاً شخصیت صبا (ملیسا ذاکری) وجود ندارد. صبا در طول داستان از کودکی تا بزرگسالی خود را روایت میکند و مخاطب در اکثر صحنههای فیلم تصاویری از کودکی و خیالات او را مشاهده میکند اما تصاویری که هیچ شناخت بیشتری از او نمیدهد و بیشتر او را سردرگم و از تکراری شدن صحنهها کلافه میکند.
خانواده صبا از شرایط و احوالات روحی آن خبر دارند اما بسیار منفعل عمل میکنند و بیشتر فیلم به فرارهای صبا و پیدا شدن او توسط پدر (فرهاد اصلانی) میگذرد. شخصیت مادر (شبنم مقدمی) که ذرهای احساسات مادرانه ندارد و مدام چه با همسر اول و چه همسر دوم در نزاع و درگیری است.
علیمردانی تکلیفش با اثر خود نا مشخص است، او نه به درستی معضل مهاجرت و سختی آن را به تصویر کشیده و نه بیماری روحی صبا و اتفاقات بعد از آن را.
مخاطب در طی این فیلم همواره صحنههای تکراری را دنبال میکند که کارگردان هیچ هدفی از نشان دادن آنها ندارد. این فیلم روایتگر یک داستان واقعی است اما بهرهمندی از عنصر تخیل و داستانپردازی نیز خلاقیت کارگردان است و میتواند به روایت بهتر و جذابیت آن اضافه کند چیزی که حداقل در این اثر علیمردانی مشهود نیست.
حتی شخصیت روانکاو (علی مصفا) با علم به شرایط حاد صبا، تنها او را موعظه میکند و هیچ گامی برای بهتر شدن او برنمی دارد ما حتی در صحنهای بلند شدن او از روی صندلی را شاهد نیستیم و او بسیار آرام مسیر خطی و خنثی خود را پیش میبرد.
بدترین موضوع در ارتباط با فیلم «ستاره بازی» پایان آن است. کارگردان برخلاف نام فیلم هیچ روزنه امیدی در اثرش باقی نگذاشته، با مشکلات گذشته، مرگ دوست صمیمی صبا، کایلا را هم وارد داستان میکند و عملاً این شخصیت را شکست خورده و بی سرنجام نشان میدهد.
عملاً علیمردانی هیچ پیامی در داستان خود به تماشاگر انتقال نمیدهد و تنها ناامیدی و زوال را به او تزریق میکند. شتابزدگی در تولید فیلم و استفاده از صحنههای تکراری بعد از چند دقیقه ابتدایی بسیار ملالآور میشود.
مادر پس از جدایی ناگهان که بسیار گنگ و نامشخص است به طور کلی از روایت حذف میشود در واقع هیچ چیزدر این اثر منطقی و باورپذیر نیست. اگر قرار بوده وارد ذهن آشفتهٔ صبا شویم این امر باید در ساختار روایی و فرمال اثر هم نمود پیدا میکرد.
چندین بار صحنههای توهم صبا با تصاویری تکراری و بدون هیچ فراز و فرود دراماتیک دیده میشوند و هیچ کمکی به پیش برد داستان نمیکند. در ارتباط با بازی بازیگران هم چیز زیادی نمیتوان گفت.
ملیسا ذاکری به هیچ عنوان نتوانسته از پس چنین نقشی بربیاید و بازی باور پذیری را ارائه کند، فرهاد اصلانی و شبنم مقدمی نیز یکی از متوسطترین بازیهای خود را ارائه کردهاند.
«ستاره بازی» یک اثر منفعل و سردرگم است که نه نگاه جدیدی به مخاطب میدهد و نه چیز تازهای به کارنامه کارگردانش اضافه میکند».
ثبت دیدگاه