به گزارش خبرساز ایران، در حالیکه نیروهای روسیه به کیف اوکراین رسیده اند، بسیاری از تحلیلگران و افراد عادی نگران این هستند که این جنگ باعث آغاز جنگ جهانی سوم شود. اگرچه انفعال غرب و عدم تقابل نظامی با پوتین بسیاری را از نگرانی بیرون آورده اما نباید فراموش کرد که این انفعال بیشتر از اینکه باعث آرامش باشد، ترس و نگرانی را زیاد خواهد کرد.
شواهد تاریخی نشان می دهد که جنگ جهانی دوم هم بر اثر همین رخوت، سستی و انفعال به وجود آمد. بد نیست در این گزارش مروری بر سرآغاز واقعی جنگ جهانی دوم که تبدیل به کشنده ترین واقعه انسانی تاریخ شده و به روایتی ۵۰ میلیون انسان را به طرق مختلف به کام مرگ کشاند، داشته باشیم.
حمله به اتیوپی، اولین جرقه جنگ بزرگ
بعد از پایان جنگ اول جهانی و پیروزی اتفاق مثلث و امضاء معاهده ورسای، جامعه ملل در سال ۱۹۲۰ به وجود آمد تا به نوعی دنیای مدرن را اداره کند اما آنچه در عمل رخ داد نوعی بی نظمی، انفعال، سستی و رخوت و عدم ارائه اقتدار بود. در بحبوحه رقابت بین کمونیست ها و لیبرالیست ها، فاشیسم در کشورهای ایتالیا، اسپانیا و آلمان به وجود آمد. دولت های غربی از ترس کمونیسم شوروی از گروه های راست افراطی حمایت کردند و در طول یک الی دو دهه ایتالیا به دست فاشیست های تحت رهبری موسولینی افتاد، هیتلر و نازیسم قدرت در آلمان را به دست گرفتند و اسپانیا نیز به اشغال نیروهای ملی گرا و راستِ ژنرال فرانکو درآمد.
در همین اوضاع، نقشه سیاسی و استراتژیک جهان نوین در حال شکل گیری بود و گروه های متخاصم خود را برای کشورگشایی آماده می کردند. در ابتدا ایتالیای بنیتو موسولینی در سال ۱۹۳۵ به اتیوپی حمله کرد. اگر کمی با دقت به جریانات منجر به جنگ جهانی نظاره کنیم متوجه می شویم که این جنگ اولین گام به سوی نبرد بزرگ بود. ایتالیا در حالی به اتیوپی حمله کرد که جامعه ی ملل به شدت با این رویداد مخالفت کرد اما این سازمان و همچنین کشورهای بزرگی همانند بریتانیا، فرانسه، شوروی و آمریکا هیچ اقدام خاصی برای توقف موسولینی انجام ندادند. همزمان با این انفعال، هیتلر به شدت از موسولینی حمایت کرد و موسولینی نیز به همراه نیروهایش در مدت زمانی کوتاه اتیوپی را به اشغال خود درآورد.
مدتی بعد ایتالیا و آلمان از جامعه ملل بیرون آمدند و ضعف و سستی این سازمان بیشتر خود را نشان داد. در همین اوضاع، چند جنگ بزرگ هم رخ داد که باز با انفعال کشورهای غربی مواجه شد. حمله ی ژاپن به چین و اشغال این کشور، جنگ داخلی اسپانیا و قدرت گیری فرانکو و وقوع چند جنگ در آمریکای لاتین از این جمله اند.
با این حال، بدترین و خطرناک ترین تصمیمات را آدولف هیتلر، رهبر آلمان نازی گرفت.
هیتلر پیشرو و چمبرلن منفعل؛ چگونه برای نازی ها فرش قرمز پهن کردند
هیتلر بعد از انقلاب تسلیحاتی آلمان تصمیم به توسعه اراضی خود گرفت. او ابتدا دو منطقه آلزاس و لورن را اشغال کرد اما زمانی که با مسامحه و انفعال غرب مواجه شد توقعات خود را بالا برد و اتریش را نیز به آلمان الحاق نمود.
در این زمان یک فرد منفعل و صلح طلب یعنی نویل چمبرلن نخست وزیر بریتانیا بود. او به هیچ وجه دوست نداشت با هیتلر درگیر شده یا خاطره تلخ جنگ جهانی اول تکرار شود، از این رو تمام تلاشش را کرد تا با هیتلر مصالحه کند. همچنین، غربی ها در آن زمان خطر کمونیسم را جدی تر از فاشیسم می دانستند از این رو ترجیح می دادند برای مقابله با شوروی هم که شده از هیتلر و موسولینی حمایت کنند.
اما هیتلر کسی نبود که از انفعال استفاده نکند. او بعد از الحاق اتریش قصد کرد به چکسلواکی حمله کند. سودتنلند بخشی از چکسلواکی بود که جمعیتش را غالباً آلمانی زبان ها تشکیل می دادند؛ هیتلر از این فرصت استفاده کرد و الحاق این منطقه به آلمان را خواستار شد. چمبرلنِ منفعل حاضر شد بر سر این منطقه با هیتلر صلح کند. توافق نامه مونیخ حاصل این فرایند بود. بر اساس این توافق نامه، کشورهای بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و آلمان در سپتامبر سال ۱۹۳۸ توافق کردند که نواحی آلمانی نشین سودتنلند در کشور چکسلواکی، ضمیمه خاک آلمان نازی شود. هیتلر بعد از این توافق نامه به سرعت نیروهای خود را به منطقه ی سودتنلند فرستاد اما وقتی انفعال فرانسه و انگلیس را دید سراسر چکسلواکی را به اشغال خود درآورد و متحدان خود را در این منطقه به قدرت رساند.
ماجرای حمله به لهستان، آخرین جرقه قبل از انفجار بزرگ
هیتلر همزمان با این اتفاقات، قدرت نظامی آلمان نازی را هم بالا برد. او بعد از کسب موفقیت در آلزاس- لورن، اتریش و چکسلواکی دارای اعتماد به نفس وصف ناپذیری هم شده بود. این شد که به سرعت مدعی الحاق منطقه دانزیگ لهستان به آلمان شد. با شروع تظاهرات ضد نازی در شهر ورشو و به بن بست رسیدن مذاکرات، از سوی آلمان، هیتلر یک طرفه پیمان حسن همجواری بین آلمان و لهستان را که در سال ۱۹۳۴ میلادی بسته شده بود، به هم زد و به منطقه دانزیگ یورش برد. همزمان، شوروی استالین نیز از شرق به لهستان حمله کرد و این کشور بین نازی ها و کمونیست ها تقسیم شد.
بریتانیای چمبرلن تازه متوجه شد که رهبر نازی ها سیری ناپذیر است و باید هرچه سریعتر با او مقابله کرد. فرانسه و انگلیس به آلمان اولتیماتوم دادند و از هیتلر خواستند تا کمتر از ۴۸ ساعت نیروهای خود را از لهستان بیرون بیاورد؛ هیتلر اعتنایی نکرد و متفقین به آلمان اعلان جنگ کردند و بدین ترتیب بزرگ ترین و مهیب ترین جنگ تاریخ آغاز شد.
آیا جنگ سوم جهانی رخ می دهد؟
مرور تاریخ جنگ جهانی دوم ممکن است ما را بر این دارد که اقدام کنونی روسیه را به نوعی تداعی کننده حمله ایتالیا به اتیوپی یا حمله هیتلر به چکسلواکی بدانیم. تاریخ به انحای گوناگون تکرار می شود. به نظر می رسد اگر روسیه در عملیات اوکراین موفق شود عملیات خود را گسترش داده و از آن سو، چین نیز عملیات خود را در تایوان آغاز کند، اتفاقات خوشایندی رخ ندهد. در آن زمان است که می توان قطعات پازل را در کنار هم گذاشت و به همان نتیجه ای رسید که تحلیلگران هوشمند در سالهای ۱۹۳۷ و 1938 و بعد از کنار هم گذاشتن قطعات پازلی همانند حمله به اتیوپی و چکسلواکی و… رسیدند.
ثبت دیدگاه