به گزارش خبرساز ایران، علیرضا مهدیزاده در نقدِ چهارشنبه بیستم بهمن ۱۴۰۰ روزنامه «مملکت» نوشت:
پایان دههفجر ۱۴۰۰ آغاز ۴۳ سالگی عمر نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ مدتزمانی که میتواند برای ارزیابی عملکرد، بررسی نقاط ضعف و قوت، فرصتها و تهدیدها، در کنار آسیبشناسی آنها برای حکومت، کافی و البته ضروری باشد تا همگی، این موارد مثبت و منفی کارنامه انقلاب اسلامی را بشناسیم و برای جبران ضعفها و احیا و تقویت نقاط قوت، گام برداریم.
شرایط یکی دو دهه اخیر کشور که البته ناشی از بسیاری سوءمدیریتهای ابتدای انقلاب تاکنون است، انباشتی تدریجی و درحد انفجار از ناکارآمدیها، مشکلها و چالشهاست که به نظر میرسد راهی بسیار دشوار و پیچیده برای جبران فرصتهای ازدسترفته را نشان میدهد و البته راههای ساده و بسیار کمهزینه و درعینحال بسیار مؤثر و نتیجهبخشی را هم در بر دارد.
درخصوص نقاط قوت جمهوری اسلامی در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… بارها مطالب مفصلی بیانشده اما شناخت نقاط ضعف و ارائه راهکار برای این پاشنهآشیلها، مهم و حیاتی است؛ چراکه تقابل برخی جریانهای سنتی، ناکارآمد و غیرپویا با جریانهای نواندیش، ماجراجو و هیجانی، خسارتهای فراوانی به نظام و ارکان مدیریت کشور وارد کرده است.
محدود کردن خواسته یا ناخواسته نهادهای مدنی مانند احزاب، سمنها و مطبوعات را میتوان بنیادیترین ضعف تدریجی ۴۳ سال اخیر دانست؛ ضعفهای محرز در روند انتخابات مختلف، بهخصوص در زمینه رد و تأیید صلاحیتها و بعضاً عدم شایستهسالاری و محدود بودن نامزدها را نیز میتوان پاشنهآشیل مهمی دانست که روزبهروز درحال گسترش است و حلقه خودیهای نظام را تنگتر و تنگتر میکند.
ناسازگاری برخی عقاید، رفتارها و سازوکارهای مدیران جامعه با مبانی کلیدی جمهوری اسلامی نیز باعث شده تا این مغایرتها هرروز بیشتر به چشم بیاید؛ عدم درک تحولات جدید جامعه و مقابله بهجای مدیریت آنها نیز باعث بروز شکافهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی در اقشار مختلف مردم شده است.
حذف نیروهای توانمند و کارآمد از عرصه مدیریتی در تمام سطوح و لایههای کلان و خرد که معمولاً با دیدگاههای سیاسی-جناحی و با تغییر دولتها صورت میگیرد، در کنار محدودشدن حق اعتراضها به این روند غیردموکراتیک و غیرشایستهسالارانه، باعث تعمیق انواع اعتراضات مدنی و عدم کارآمدی و چابکی نظام مدیریتی کشور میشود.
فراهم شدن زمینههای مناسب و اساسی خواسته یا ناخواسته برای رشد افراد فرصتطلب، ناکارآمد و باندی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… با سیستماتیک کردن مفاسد و رانتهای گسترده و داشتن تریبونهای ریزودرشت تبلیغی در ارکان مختلف نظام نیز نقطهضعف بزرگی در عمر ۴۳ ساله جمهوری اسلامی محسوب میشود.
همه این موارد و موارد مشابه دیگر را میتوان در کنار همه امکانات، دستاوردها، ظرفیتها و تواناییهای بهوجودآمده و موجود کشور درطول ۴۳ سال اخیر، بدون درنظرگرفتن تحریمها و تهدیدهای خارجی، بهعنوان مشکلها، چالشها و ناکارآمدیهای کلی عرصههای مختلف ارزیابی کرد که متأسفانه بهدلیل چربش نقاط ضعف در چشم جامعه، باعث انواع و اقسام نارضایتیها در جامعه شده است.
درطول سه دهه اخیر، حتی رهبر انقلاب در سخنان و پیامهای مختلف، به همین کاستیها و مواردی نظیر گرایش به دنیاطلبی، تشریفات و مادیگرایی بعضی از مسئولان، اسراف و مصرفزدگی جامعه، عدم پیشرفت و تزکیه اخلاقی بهموازات پیشرفتهای علمی، سیاسی و…، عدم برقراری عدالت اجتماعی موردنظر اسلام و آرمانهای اولیه انقلاب اسلامی، میل به رفتارهای قبیلهای در میدان سیاست، اقتصاد و…، عدم توجه به اولویتهای جامعه، عدم مسئولیتپذیری مسئولان کشور و خدمتگزاران مردم و انداختن تقصیرها به گردن یکدیگر، اشاره کرده است.
خلاصه کلام اینکه توسعه و تقویت زیرساختهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه، نهادینه و پایدار شدن مشارکت عمومی مردم و نگاه به خواستههای بهحق اقشار مختلف مردم، تعمیق دموکراسی و عدالت در جامعه، ترمیم شکاف طبقاتی که روزبهروز مشهودتر از قبل میشود، پیگیریهای مستمر اندیشهای، عملیاتی و ارتباطی برای مردم با حمایت و تقویت نهادهای مردمی مانند شوراهای اسلامی شهر و روستا، بازتولید اعتماد عمومی، ایجاد انسجام ملی و مدیریتی، فاصله گرفتن از ناکارآمدیها و چالشهای مخرب و مواردی ازایندست، راهکارهای مؤثری برای جبران ضعفها به نظر میرسد.
درنهایت اینکه شفاف و پاسخگو شدن همه مقامات ریزودرشت کشور برای طی کردن فرایند ارزشمند ضد فساد، رانت و تبعیض و البته شنیده شدن دردهای مردم و ارائه درمانهای فوری ولی واقعی برای این دردها، مشکلها و کاستیها، گام مهمی برای تغییر بعد از ۴۳ سال نظام جمهوری اسلامی است؛ به نظر میآید که وقت این تغییرات گسترده فرارسیده است و بیشک اگر اعتقادی به لزوم این تغییرات نباشد، نظام با چالشهای خطرناکی روبهرو خواهد شد که شاید جبرانناپذیر و غیرقابل بازگشت باشد.
ثبت دیدگاه