حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۸ دی , ۱۴۰۳ 27 جماد ثاني 1446 Saturday, 28 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 6679 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1×
علائم هوش هیجانی پایین
14 بهمن 1400 - 14:00
2
هوش هیجانی پایین، شما را به یک فرد بد تبدیل نمی‌کند؛ اما می‌توانید برای رشد و بهبود آن تلاش کنید.
پ
پ

به گزارش خبرساز ایران، هوش هیجانی یا هوش عاطفی (EQ) از فردی به فرد دیگر متفاوت است؛ درست مانند آی کیو. افرادی که هوش هیجانی پایین‌تری دارند، ممکن است تشخیص دقیق عواطف، تشخیص احساس دیگران یا بیان و احترام به نیاز‌های عاطفی برایشان سخت‌تر باشد. درست است که این حالات می‌توانند مشکلاتی را در روابط ایجاد کنند. با این حال، پیش از تلاش برای بهبود، باید علائم هوش هیجانی پایین را بدانید.

علائم کلیدی هوش هیجانی پایین

به طور کلی، هوش هیجانی پایین به این معنا است که اغلب برای شما سخت است که:

– احساسات خود را رمزگشایی و مدیریت کنید.

– احساس دیگران را درک کنید.

هوش هیجانی پایین می‌تواند به طرق مختلف خود را نشان دهد. برخی از این حالات بر افراد پیرامون شما تاثیر می‌گذارند؛ بنابراین ممکن است متوجه برخی چالش‌ها در حفظ روابط خود شوید.

سایر علائم کلیدی هوش هیجانی پایین عبارتند از:

– مشکل در درک چیز‌هایی که باعث ایجاد برخی احساسات خاص می‌شوند.

– طغیان‌های عاطفی مکرر یا تغییرات خلقی

– مشکل در اظهار نظر یا به عهده گرفتن مسئولیت در یک موقعیت

– عدم تمایل به یافتن راه‌های جدید برای حل مشکلات از علائم هوش هیجانی پایین است.

– مشکل در پذیرش انتقاد، سازنده یا غیرسازنده

– مشکل در بیان واضح ایده‌ها یا بیان یک نکته

– عادت به گفتن چیز‌های اشتباه در زمان نامناسب

– عدم توجه به نشانه‌های احساسی دیگران

– تمایل به قفل کردن روی اشتباهات به جای درس گرفتن از آن‌ها و ادامه دادن

– بدبینی و از دست دادن انگیزه پس از شکست از علائم هوش هیجانی پایین است.

آیا هوش هیجانی اهمیت خیلی زیادی دارد؟

هوش هیجانی طیف گسترده‌ای از مزایای شخصی و حرفه‌ای را به هر کسی ارائه می‌دهد. وقتی بتوانید احساسات را به طور دقیق شناسایی کنید، ممکن است راحت‌تر با احساسات ناراحت کننده‌ای که ممکن است بر خلق و خو یا عملکرد شما تاثیر بگذارند، کنار بیایید.

مدیریت موفقیت آمیز احساسات به نوبه خود، می‌تواند روابط را بهبود بخشد و شانس موفقیت حرفه‌ای شما را افزایش دهد.

مثال

شما به تازگی یک شکست عاطفی را تجربه کرده اید. آسیب دیده، ناامید و تنها، برای دریافت حمایت از بهترین دوست خود به او پیامک می‌فرستید.

پاسخ او این است: “چرا نمیای پیش ما؟ می‌خوایم بیرون بریم و یک فیلم ببینیم.”

این پیشنهاد شما را وسوسه می‌کند؛ اما متوجه ضمیر “ما” می‌شوید، به این معنا که شریک زندگی او نیز آن جا خواهد بود. می‌دانید که گذراندن وقت با یک زوج خوشبخت احتمالاً حسادت را در شما زنده می‌کند و نمی‌خواهید خلق و خوی بد خود را به آن‌ها تحمیل کنید؛ بنابراین پاسخ می‌دهید: “فکر می‌کنم فقط می‌خوام با تو حرف بزنم. بیا فردا همدیگرو ببینیم.”

بعد تصمیم می‌گیرید قدم بزنید. وقتی برمی‌گردید، کتاب مورد علاقه‌ خود را می‌خوانید تا ذهنتان را از مسائل دور کند.

در این مثال، هوش هیجانی سبب می‌شود که آسان‌تر:

– تکانه‌ها را مهار کنید.

– کنترل بر خود را هنگام درگیری و موقعیت‌های پرتنش تمرین کنید.

– خوشبین و با انگیزه در پی دنبال کردن اهدافتان باشید، حتی زمانی که با شکست مواجه می‌شوید.

هوش عاطفی همچنین با همدلی یا توانایی درک احساسات دیگران مرتبط است.

بسیاری از کارشناسان، همدلی را جزء ارزشمندی از موضوع رهبری می‌دانند. برخی از مدیران استخدام به طور خاص به دنبال هوش هیجانی در کارکنان جدید هستند.

هوش عاطفی یا هیجانی با کیفیت بالاتر زندگی و رضایت شغلی مرتبط است.

از سوی دیگر، هوش هیجانی پایین اغلب منجر به مشکلاتی در ارتباطات ما با افراد دیگر یا درک احساسات خودمان می‌شود.

ممکن است حل تعارض را چالش برانگیز بدانید یا در انتقال ایده‌ها به همکاران، دوستان و عزیزانتان مشکل داشته باشید. وقتی ناراحت هستید، ممکن است احساسات خود را نادیده بگیرید؛ اما این نادیده گرفتن می‌تواند استرس بیشتری ایجاد کند و به طور بالقوه به افزایش علائم سلامت روان، از جمله اضطراب یا افسردگی کمک کند.

با در نظر گرفتن همه این ها، ممکن است متوجه شده باشید که چرا بسیاری از افراد هوش هیجانی پایین را یک نقطه ضعف می‌دانند.

در این جا دیدگاه دیگری وجود دارد که باید در نظر گرفت: هوش هیجانی بالاتر تاثیرگذاری بر دیگران را آسان‌تر می‌کند.

از سوی دیگر، افرادی که دارای قدرت هستند یا صرفاً می‌خواهند بر دیگران کنترل داشته باشند، از نظر تئوری، می‌توانند از هوش هیجانی خود با بازی با احساسات دیگران و دستکاری آن‌ها برای دریافت پاداش شخصی سوء استفاده کنند.

به طور خلاصه، هوش هیجانی بالا به طور خودکار به معنای یک “انسان نمونه” نیست و فردی با هوش هیجانی پایین “آدم بدی” محسوب نمی‌شود.

هوش هیجانی

نحوه برخورد با کسانی که هوش هیجانی پایین دارند

چطور با کسی که گمان می‌کنید هوش هیجانی پایینی دارد، برخورد کنید؟ این نکات می‌توانند به شما کمک کنند تا تعاملات موفقیت‌آمیزتری با آن‌ها داشته باشید:

۱. پذیرای آن‌ها باشید

به یاد داشته باشید، هر کسی چیز متفاوتی را مطرح می‌کند. سعی کنید به جای تمرکز بر مهارت‌های عاطفی، به دنبال ویژگی‌های شخصیتی منحصر به فرد و نقاط قوت آن‌ها باشید و به آن‌ها احترام بگذارید. شما نمی‌توانید کسی را تغییر دهید؛ اما می‌توانید آن‌ها را تشویق کنید تا خودشان روی تنظیم احساساتشان کار کنند.

وقتی نوبت به حمایت از کسی می‌رسد که روی تغییر خودش کار می‌کند، تشویق به اندازه همیشه بر انتقاد غالب است:

– بپرسید وقتی استرس دارند چه احساسی دارند.

– با حفظ آرامش و دلسوزانه، مثال‌های مثبتی ارائه دهید.

– آن‌ها را تشویق کنید تا راهکار‌های تنظیمی را با شما تمرین کنند، مانند پیاده روی یا امتحان کردن نفس عمیق.

۲. بکوشید گوش شنوایی برایشان باشید

این طبیعی است که وقتی فکر می‌کنید هیچ کس چیزی را که می‌خواهید بگویید، نمی‌پذیرد؛ ناامید شوید. اکثر مردم در مقطعی در این موقعیت بوده اند.

با گوش دادن فعال و تمرکز واقعی بر آن چه که به شما می‌گویند به آن‌ها کمک کنید احساس کنند شنیده و درک می‌شوند.

۳. برای جلوگیری از سوء تفاهم سوالات روشن کننده بپرسید

آن چه را که گفته‌اند خلاصه کنید یا رویش تامل کنید (به‌جای این که به سادگی آن را تکرار کنید) تا به آن‌ها نشان دهید که معنای پشت کلمات آن‌ها را پردازش کرده‌اید.

۴. منطقی باشید

وقتی کسی رویکرد‌های منطقی را به رویکرد‌های احساسی ترجیح می‌دهد، استفاده از منطق می‌تواند به شما کمک کند تا ارتباط سازنده‌تری با او داشته باشید.

به جای تمرکز بر احساسات، روی حقایق تمرکز کنید. این بدان معنی است که شما ممکن است به جای رد کردن، یک رویداد را دقیقاً همان طور که اتفاق افتاده است، توصیف کنید به جای این که روی تاثیر احساسی موضوع تاکید کنید.

بیان افکارتان به طور واضح و گفتن آن چه مد نظرتان بوده است، به جای این که امیدوار باشید که آن‌ها لحن یا زبان بدن شما را درک کنند، می‌تواند به داشتن تعاملات و گفت‌وگو‌های موثر کمک کند.

هوش هیجانی

چگونه هوش هیجانی را افزایش دهیم

حالا که با علائم هوش هیجانی پایین آشنا شدیم، وقت پرداختن به شیوه‌های افزایش آن می‌رسد. هوش هیجانی ثابت نیست، بنابراین می‌توانید برای افزایش آن گام‌هایی بردارید و در تشخیص احساسات خود و دیگران بهتر شوید.

افزایش هوش هیجانی می‌تواند به شما کمک کند دوستی‌ها و روابط قوی تری با دیگران ایجاد کنید. می‌تواند انعطاف‌پذیری را در مواجهه با مشکلات افزایش دهد و توانایی شما را برای مقابله با استرس و سایر احساسات ناخواسته بهبود بخشد.

۱. تعیین کنید که تا کجا می‌خواهید پیش بروید

هوش هیجانی دارای پنج مؤلفه اصلی است:

– خودآگاهی

– تنظیم عاطفی

– یکدلی

– انگیزه

– مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی

ممکن است از قبل مهارت‌های قابل قبولی در زمینه‌های خاصی داشته باشید. شاید برای مدیریت احساسات خود مشکل داشته باشید؛ اما در تشخیص این که چه زمانی چیزی در ذهن عزیزانتان وجود دارد، مشکل زیادی ندارید.

یا شاید انگیزه شخصی زیادی دارید؛ اما همدلی با دیگران برایتان دشوار است.

شناخت حوزه‌هایی که باید در آن‌ها رشد کنید، می‌تواند به شما در کشف استراتژی‌هایی که بیشترین تاثیر را دارند کمک کند.

به عنوان مثال، مدیتیشن به بسیاری از افراد کمک می‌کند تا خودآگاهی را بهبود بخشند و در کنترل احساسات بهتر شوند. تمرین مراقبه همراه با در نظر گرفتن دیدگاه‌های دیگران می‌تواند به ایجاد همدلی کمک کند.

۲. این نکته را به یاد داشته باشید: تمرین یعنی پیشرفت

افزایش هوش هیجانی معمولاً زمان می‌برد. اگر عادت به ابراز احساسات خود ندارید، صحبت کردن درباره احساسات ممکن است سخت و ناخوشایند باشد.

با این حال، هرچه آگاهی عاطفی خود را منعطف‌تر کنید، تنظیم احساسات و استفاده از آن‌ها به نفع خودتان آسان‌تر می‌شود.

برای این منظور:

الف. احساسات خود را بشناسید

به جای نادیده گرفتن احساساتی که به وجود می‌آیند، چیزی را که احساس می‌کنید، خوشایند یا غیر خوشایند، تایید کنید؛ حتی اگر هنوز نامی برای آن ندارید.

ب. درک کنید که چه چیزی سبب بروز آن‌ها می‌شود

ردیابی احساسات خاص تا کار‌هایی که انجام می‌دادید، موقعیت مکانی یا افرادی که با آن‌ها هستید می‌تواند به شما کمک کند تا بفهمید که چرا ممکن است احساس خاصی داشته باشید.

پ. به آن‌ها برچسب بزنید

تا جایی که ممکن است احساسات خود را مشخص کنید. آیا در یافتن برچسب مناسب مشکل دارید؟ یک چرخ عاطفی را بررسی کنید تا با طیف وسیع تری از احساسات آشنا شوید.

د. آن‌ها را بیان کنید

به جای انکار احساسات یا محو کردن آن‌ها صحبت کنید. موقعیت‌های مختلف به انواع مختلفی از شیوه بیان نیاز دارند؛ شما احتمالاً احساسات را به بهترین دوست خود به همان روشی که برای والدین ابراز می‌کنید، ابراز نمی‌کنید.

روزنگاری و هنر می‌تواند به شما کمک کند احساساتتان را بهتر بیان کنید.

از دیگران بپرسید که چه احساسی دارند و از آن‌ها دعوت کنید تا احساسات خود را با شما در میان بگذارند.

ر. آن‌ها را متعادل کنید

یادگیری مدیریت احساسات ممکن است دشوار به نظر برسد، اما در واقع گزینه‌های زیادی در دست دارید. شما می‌توانید موارد زیر را امتحان کنید:

– یک پیاده روی کوتاه یا مدیتیشن سریع

– موسیقی یا ویدیو‌های خنده‌دار

– پیام دادن به یک دوست یا یکی از عزیزان برای حمایت عاطفی

– انجام سرگرمی مورد علاقه

همه احساساتی دارند؛ اما پذیرش و درک آن‌ها برای همه آسان نیست. بهبود هوش هیجانی شما می‌تواند کمی سخت باشد، اما کاملاً ممکن و شدنی است. اگر شروع این کار به تنهایی برایتان مشکل است می‌توانید از یک درمانگر کمک بگیرید.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.