به گزارش خبرساز ایران، سرعت درمان کووید و تولید واکسن باعث ایجاد سردرگمیهایی شد؛ اما حالا که امیدواریم بتوانیم راهی بیابیم که این بیماری را تحت کنترل قرار دهیم با پدیدهای به نام کووید طولانیمدت (Long COVID) یا کووید مزمن روبهرو شدهایم. در این نوع کووید نشانههای بیماری تا مدتها بعد از شروع علائم اولیه همچنان باقی میماند. حال با وجود چنین بحرانی این سوال پیش میآید که باید برای درمان آن چه اقداماتی انجام دهیم؟
دلایلی وجود دارد که مشخص میکند چرا جریان این کووید طولانی با بقیه متفاوت است. اولین مشکل این است که کووید طولانی خود یک تشخیص نیست. همین مساله باعث بروز مشکلات مختلفی از لخته شدن خون و آسیب ریه تا علائم شناختهشده معمول میشود. اینطور گزارش شده که تا ۸۲ درصد از بیماران سه تا ۶ ماه پس از ترخیص از بیمارستان هنوز از تنگی نفس، خستگی و اختلالات فکری شکایت دارند.
بروز علائم پس از بیماری بسیار مورد توجه واقع شده؛ اما بیشتر مردم کمتر اطلاع دارند از هر سه بیمار کوویدی که از بیمارستان مرخص شدهاند یک نفر سه ماه پس از بهبود دوباره با علائم به بیمارستان مراجعه کرده و از هر ۱۰ نفری که دوباره به بیمارستان رفتهاند یک نفر فوت کرده است. این اعداد در بسیاری از گزارشها آمده، اما مردم درباره آنها صحبت نمیکنند.
این پیچیدگیها برای کسانی که میخواهند روند درمانی و تحقیقی درباره کووید را ارتقا دهند به چالشی تبدیل شده است. یکی از مهمترین پرسشهایی که در این زمینه پیش میآید میزان سلامت فرد بهبودیافته یا نقطه پایان بیماری است. هر تشخیصی که برای بیمار داده شود نیاز به نقطه پایان متفاوتی دارد؛ مثلاً اگر فرد لخته خون داشته باشد، ممکن است بمیرد. اگر آسیب ریه به مدت طولانی در ریه بماند، منجر به اختلال در کارکرد ریه میشود. اگر مشکل اصلی بیمار احساس خستگی باشد، ممکن است علائم بیماری دوباره ظاهر شود.
تحقیقات نشان میدهد ۲۰۰ علامت از کووید طولانی در بیماران مشاهده شده است. احتمال میرود که برخی از این علائم به کووید مرتبط نباشند، اما چه معیاری برای ارزیابی این علائم وجود دارد؟ هر بار که معیاری به تحقیقات اضافه میشود، باید نتایج مثبت کاذب کمتر و در نتیجه یافتهها قابل اطمینانتر شود.
جمعآوری داده در دوران بهبود
ما درباره مسائل زیستشناسی اطلاعات محدودی داریم؛ مثلاً میدانیم که در این بیماری لخته تشکیل میشود، اما دقیقاً علت آن را نمیدانیم. میدانیم که رگهای خونی بیماران در حالت طبیعی نیستند، ولی نمیدانیم تا چه مدت این جریان ادامه دارد. ما از این مساله آگاهیم که بعضی از بیماران به مدت طولانی التهاب در بدنشان دارند، اما قادر نیستیم پیشبینی کنیم چه کسانی این مشکل را دارند.
از همین رو انتخاب روشهای درمانی برای انجام تحقیق و انتخاب بیمارانی که باید در این تحقیقات شرکت داشته باشند دشوار است. این بدین معناست که ما باید حدس بزنیم چه کسی در چه زمانی با چه دارویی باید درمان شود. بسیاری از بیماران درمان میشوند؛ پس آیا باید طول بیماری تمام بیماران را یکسان در نظر بگیریم یا بیماران پرخطر را جدا کنیم یا صبر کنیم تا علائم اولیه بیماریشان آشکار شود؟ هیچ درمانی بدون عوارض نیست. ما باید به شخص بیماری که در مسیر بهبود است کمترین صدمه را وارد کنیم.
اگر در حال تحقیق بر گروهی از بیماران هستیم، باید بدانیم که ممکن است زمان شروع درمان و تاثیر واکسن دستخوش تغییراتی شود. تحقیقات اولیه گواهی میدهد که در موج جدید جوانان بیشتر درگیر بیماری شدهاند. این مساله میتواند تاثیر زیادی بر آزمایشات بالینی بگذارد. اگر تحقیقات خود را طوری طرح کنیم که فرضیه ما این باشد که یکسوم از افراد مشکلات طولانیمدت دارند، چنانچه این عدد کاهش یابد، دیگر نمیتوانیم پاسخ روشنی برای سوالات تحقیق خود پیدا کنیم.
پس برای تحقیق در مورد آثار طولانیمدت کووید باید ۲ نکته را در نظر بگیریم: اول اینکه تحقیقات باید به اندازه کافی گسترده و در مقیاس زیاد باشد تا نتایج قطعی حاصل شود. دوم، تحقیقات مختلف باید بر جوامع گوناگون انجام گیرد. بیمارانی که از بیمارستان مرخص شدهاند بیشتر از افرادی که بستری نشدهاند در معرض خطر ایجاد لخته یا زخم در ریه قرار دارند. پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، پس درمانهایی که در دوره اول بیماری انجام میگیرد اهمیت زیادی دارد.
ثبت دیدگاه