به گزارش خبرساز ایران، حمیدرضا هداوند که سالها سابقه فعالیت در شهرداری ورامین و شورای شهر شریفآباد را دارد، در سی و ششمین مطلبش نوشته است:
«دانشگاه و شهر مدرن، هر دو محل پرورش انسان مدرن هستند؛ یعنی شهر، فضای اجتماعی، فرهنگی و تاریخیای است که در آن آگاهی انسان مدرن، ساخت پیدا میکند.
دانشگاه و نهاد آموزش عالی بهعنوان وجدان بیدار شهر، باید شکل گرفته و توسعه پیدا کند؛ وجدان بیداری که زندگی شهری را ارزیابی و نقادی بکند و آن را بهصورت مفاهیم به متنهای قابل گفتوگو دربیاورد و امکانی فراهم کند تا عده بیشتری از شهروندان در چارچوب نوعی نظم آکادمیک، مسئلههای شهر را تشخیص دهند و آنها را بهصورت مفاهیم، نظریهها، ایدههای سنجشپذیر و قابل گفتوگو دربیاورند و از این طریق، امکانی فراهم کنند تا شهر مدرن با کمک نهاد دانشگاه و علم مدرن، راه خودش را پیدا کند.
روابط بین دانشگاه و شهر باید یک نوع رابطه ارگانیک و طبیعی باشد که دانشگاهها بتوانند جان و روح شهرها باشند، شهروند تربیت کنند، آیینهای در برابر شهر باشند و چالشها و بحرانها و مسئلههای شهرها را صورتبندی کنند و بتوانند مفاهیم و زبان مناسب برای دیدن و صحبتکردن شهر را شکل بدهند.
هر دانشگاهی نباید فقط رابطهاش را با حکومت مرکزی تعریف بکند و شهر خودش را فراموش کند، چراکه این امر باعث میشود که انسان دانشگاهی، نسبت به محیط نزدیکش یا به تعبیری زادگاهش از لحاظ معرفتی و دانشگاهی آن، پیوند ارگانیک و انتقادی، مسئولانه، فعالانه و خلاقانه را برقرار نکند.
متأسفانه رشتههای دانشگاهی در ایران، براساس تجربه توسعه شهری، موقعیتهای تاریخی و مکانی مشخص شکل نمیگیرند؛ یعنی اساساً رشتهها براساس ضرورتهای شهری و موقعیتهای محلی بهوجود نمیآیند که بخواهند فرهنگهای رشتهای را ایجاد بکنند.
دانشگاهها نقش بسیار جدی و مؤثری در توسعه کالبدی شهرها و تغییرات و دگرگونی فضاهای شهری و معماری شهر داشته و دارند؛ البته در این سالها دانشگاهها را خارج از شهرها میسازند که باید دانشگاهها درون شهر یا به تعبیری در قلب شهر باشند که با شهروند غیردانشگاهی تعامل برقرار کنند.
علاوه بر اینها، دانشگاهها از طریق اعطای مدرک تحصیلی عالی، باعث شکلگیری و تثبیت موقعیت طبقاتی شهروندان نیز شدهاند ولی اگر امروزه شهرهای ما با انواع بیماری، افسردگی اجتماعی، فقرشهری و… روبهرو هستند، دلیلش این است که جوانان ما که فوج فوج به دانشگاه میآیند، تبدیل به شهروندان شاد، خلّاق، مسئول و… نمیشوند.
دانشجویان ایرانی با برنامههای درسی روبهرو نمیشوند که آنها را به شهروندی که کارگروهی و کنجکاوی بلد است، تبدیل کند؛ آنان مهارتهایی یاد نمیگیرند که بتوانند با خیابان، میدان و محیط پیرامونشان ارتباط برقرار بکنند و درواقع نمیدانند که شهر چیست و در شهر چگونه باید زندگی کرد.
به هر تقدیر، باید ارتباط و تعامل آکادمیک مدارس و دانشگاهها با امور اجرایی مجموعه مدیریت شهری در ایران تقویت شود تا با ساختارهای علمی و دانشمحور، شاهد شهرهای مدرن، توسعه یافته و جذاب روبهرو باشیم و از زندگی در شهرها لذت کافی ببریم».
پایان
ثبت دیدگاه