به گزارش خبرساز ایران، سهراه فلاح از ابتدای بزرگراه آیتالله سعیدی آغاز میشود و تا تقاطع خیابان ابوذر به خیابانهای سجاد شمالی و جنوبی امتداد دارد. خیابان شهیدمجید پیغمبری اصلیترین معبر محله سهراه فلاح است که شهروندان ساکن در این محدوده اوقات فراغتشان را با دوستان هم سن و سالشان در بوستان شاندیز میگذراند.
اینکه چگونه سهراه فلاح معروف شد و ورد زبانها افتاد را باید از افراد بومی و قدیمی پرسید؛ همانهایی که چند نسلشان زیر آسمان این منطقه عمر گذراندهاند و میتوانند بخشی از تاریخ شفاهی این بخش از شهر تهران را برایمان مو به مو روایت کنند. در ادامه شهروندان بومی سهراه فلاح از روزگاری که بر این محله گذشته برایمان حرف میزنند.
سهراه فلاح؛ توقفگاه درشکه و استراحتگاه چهارپایان
حاج «اسد قربانی» درباره دلیل معروفیت سهراه فلاح و ارتباط آن با راه اندازی اولین ناوگان حملونقل عمومی این محل میگوید: «این محل استطبل بزرگی وجود داشت که مثل پایانههای مسافربری امروزی بهجای ماشین و راننده، درشکه و درشکهچیها منتظر مسافر میماندند. مردم با وسایل نقلیه ساده مثل درشکه و گاری جابه جا میشدند. این محله امکانات و جمعیت زیادی نداشت و مردم برای رفتوآمدشان چارهای جز استفاده از درشکه و گاری نداشتند. خوب شرایط زمانه اینطور بود و مردم هم عادت کرده بودند. مثلا درشکه چی ٣ تا ٤ نفر مسافر میزد و به راه میافتاد. فکر کنم هر نفر برای رفتن تا بازار تهران باید ۲ قران میداد.»
«خداکرم داودی» نیز اولین توقفگاه چهار پایان برای جابه جای مسافران را ابتدای سهراه فلاح میداند: «در این محل که به اسطبل جهانگیرخان شهرت داشت، چند نفر مسئول تیمار و نگهداری از اسبها و قاطرها بودند، تا برای استفاده شهروندان همیشه آماده باشند. اسبهای مسافرکش چابک و تیزرو بودند و با نژادهای بارکش فرق داشتند، از اینرو مراقبت و نگهداری این قبیل حیوانات اهمیت ویژهای برای صاحبانشان داشت.»
آبادانی محله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
جابه جایی مسافر با درشکه بیشتر وقتها فقط در طول روز انجام میشد، چرا که به جز خاموشی مسیر در جادههای خاکی، پستی و بلندیهای زیادی در طول راه وجود داشت که میتوانست باعث واژگونی درشکه و آسیب رسیدن به مسافران و درشکهچی شود.
حاج «اکبر معنایی» از دوران پیروزی انقلاب اسلامی بهعنوان کلید رونق و آبادانی محله یاد میکند: «از سال ١٣۵٧ و پیروزی انقلاب نگاه و توجه مدیران به نقاط حاشیه شهر بیشتر شد، اتوبانسازی و ساخت امکانات متنوع شهری چنان افزایش پیدا کرد که گروههای تازهای از شهرستان و روستاها به این منطقه مهاجرت کردند و درواقع جمعیت این منطقه در چند سال اول انقلاب رشد بسیاری پیدا کرد.»
زمانی به اینجا سهراه تصادف هم میگفتند
وضعیت بزرگراه آیتالله سعیدی بسیار متفاوتتر از قبل است. این معبر اصلی و استراتژیک در تقاطع سهراه فلاح با ترافیک منطقه١٧ پیوند محکمی خورده است و درطول شبانهروز هزاران خودرو در آن تردد دارند. حاج «محمد سائلی» بازنشسته ارتش میگوید: «اوایل دهه پنجاه اینجا به سهراه تصادف شهرت داشت، برای اینکه در این جاده هیچ علائم راهنمایی و رانندگی وجود نداشت و رانندگان در انتخاب مسیر و حق تقدم خود مختار بودند و همین مسئله باعث تصادف و دعوا بین رانندگان میشد. البته در بین سالهای ٦٠ و ٦١ با مناسبسازی مسیر و نصب تجهیزات ترافیکی، آمار تصادفات در این محل خیلی کمشد. همان سالها بود که این معبر به نام شهید «مجید پیغمبری» تغییر نام پیدا کرد و هویت ویژهای یافت.»
مکتبخانه میرزا اکبر عطار در خاطرهها
اداره نهضت سوادآموزی جنوب غرب تهران و دبیرستان دخترانه فرزانگان و… از امکانات آموزشی شناخته شده در محدوده سهراه فلاح هستند. حاج «حمید باطنی» دراینباره نکته جالبی را مطرح میکند: «تا اواخر سال ١٣٢٠ مدرسهای در این محله وجود نداشت. بنابراین خانوادهها، بچههایشان را به مکتبخانه شخصی «میرزا اکبر» میفرستادند تا سواد یاد بگیرند. میرزا، حافظ و قاری قرآن بود و صدای خوبی هم داشت. به جز کار در مکتبخانه، یک مغازه کوچک عطاری هم داشت که از یک در مشترک به هم متصل میشد. خیلی از بچههای آن دهه سوادشان را مدیون میرزا بودند. دراین مکتبخانه بر خلاف دیگر جاها از نمره، چوب و فلک خبری نبود و بچهها با هوش و استعداد خود جز خواندن و نوشتن، مسائل و موضوعات مختلفی مثل خواص گیاهان دارویی را نیز یاد میگرفتند.»
ثبت دیدگاه