به گزارش راوی امروز، حاجیآقا میگوید:
«توی دنيا دو طبقه مردم هستند؛ بچاپ و چاپيده؛ اگر نميخواهی جزو چاپيدهها باشی، سعی كن كه ديگران را بچاپی! سواد زيادی لازم نيست، آدم را ديوانه میكنه و از زندگی عقب میاندازه!
فقط سر درس حساب و سياق دقت بكن! چهار عمل اصلی را كه ياد گرفتی، كافی است، تا بتوانی حساب پول را نگهداری و كلاه سرت نره، فهميدی؟ حساب مهمه! بايد كاسبی ياد بگيری، با مردم طرف بشی.
از من ميشنوی برو بند كفش تو سينی بگذار و بفروش، خيلی بهتره تا بری كتاب جامع عباسی را ياد بگيری!
سعی كن پررو باشی، نگذار فراموش بشی، تا میتوانی عرض اندام بكن، حق خودت را بگير! از فحش و تحقير نترس!
حرف توی هوا پخش ميشه، هر وقت از اين در بيرونت انداختند، از در ديگر با لبخند وارد بشو، فهميدی؟ پررو، وقيح و بيسواد.
چون گاهي هم بايد تظاهر به حماقت كرد، تا كار بهتر درست بشه!
نان را به نرخ روز بايد خورد!
سعی كن با مقامات عاليه مربوط بشی، با هركس و هر عقيدهای موافق باشی، تا بهتر قاپشان را بدزدی!
كتاب و درس و اينها دو پول نمی ارزه! خيال كن تو سر گردنه داری زندگی میكنی!
اگر غفلت كردی تو را ميچاپند.
فقط چند تا اصطلاح خارجی، چند كلمه قلنبه ياد بگير، همين بسه»!
آنچه گفته شده عریان ترین شیوه تشریح دستیابی به موفقیت برای نسل بعدی است.
به نظرم در همین نوشته به ظاهرغیراخلاقی، نکات طلایی نهفته است.
آنچه حاجی به فرزندش گفته حاوی نکات مثبت و منفی است.
بخشی از توصیه ها درست است هر چند که لحن بیانش بد است.
در ادامه شش نکته را که بعد از خواندن نکات حاج آقا در ذهنم جرقه زد را انتخاب می کنم که به فرزندم بیاموزم و فکر می کنم هر ایرانی باید به فرزندش بیاموزد.
- نسل قبلی به ما گفتند درس بخوان تا برای خودت کسی شوی. این حرف اشتباه است. درس خواندن خالی نه شعور می آورد و نه خوشبختی.
این تجربه ی زندگی است که برایت شعور و خوشبختی می آورد. وقتی می گویم زندگی یعنی همه چیز: از آشپزی بگیر تا دوچرخه سواری، از بستن چشم ها برای گوش دادن به یک موسیقی تا فوتبال گل کوچیک. از کار کردن در خیریه کوچک محله تان تا پیگیری سخنرانی های سران جهان.درس خواندن خالی نه شعور می آورد و نه خوشبختی.
- در مدرسه این چیزها را به تو یاد نمی دهند:
سواد مالی، سواد رسانه ای، سواد جنسی.
هر سه این ها مهم اند.
هر کدام را از منابع معتبر بیاموز. ریاضی را بیاموز نه با این هدف که پیچیده ترین معادلات را حل کنی بلکه برای آنکه بیاموزی چگونه از دانش ریاضی در تصمیم گیری های مالی ات استفاده کنی، وقتی وام می گیری، وقتی سرمایه گذاری می کنی و وقت بیمه عمر می خری اگر ریاضی بلد نباشی کلاهت پس معرکه است. خواندن ریاضی اگر منجر به افزایش سواد مالی در تو نشود، کم فایده است.
- تاریخ خیلی مهم تر از جغرافیاست.
اکنون نرم افزارهای موقعیت یاب، راهیاب و نقشه های آنلاین فراهم شده اند، اگر جغرافیا ندانی، باز هم راهت را پیدا خواهی کرد اما تاریخ را هیچ نرم افزاری نمی تواند خلاصه کند. تاریخ را عمیق بخوان.
تا آن اشتباهاتی که ما کردیم را تو انجام ندهی.
اشتباهی که دوبار تکرار شود دیگر نامش اشتباه نیست، حماقت محض است.
- زبان انگلیسی، چینی و عربی به اندازه زبان فارسی اهمیت دارد.
وقتی زبان فارسی بلدی، یعنی ۸۰ میلیون هم سخن عاطفی و هم کار تجاری داری، در جهان امروز این عدد می تواند به شدت گسترش پیدا کند. حلقه هم سخنان و هم کارانت را به بیش از ۸۰۰ میلیون گسترش بده. جهان فردا، جهان بدون مرز است باید زبان یادبگیری.
- مهارت ارتباطات موثر را بیاموز. ۵۰% موفقیت به ارتباطات موثر، قانع و همراه کردن دیگران و تاثیرگذاری روی آنان است. باید بلد باشی خوب حرف بزنی، خوب ارائه کنی، خوب گزارش بنویسی و خوب متقاعد کنی. مذاکره و ارایه موثر را خوب یاد بگیر.
- مدرک مهم است اما اکنون زمان مهارت است.
آن زمان که ما درس می خواندیم تعداد مدرک دارها کم بود. پس هر کسی ارشد و دکترا داشت مزیت داشت در زمان شما دیگر مدرک از مد می افتد کسانی باقی خواهند ماند که مهارت داشته باشند.
تا ده سال آینده بسیاری از مشاغل از بین می روند و بسیاری مشاغل جدید خلق می شوند. رشته ای را بخوان و مهارتی را کسب کن که به درد دنیای فعلی نمی خورد بلکه به درد دنیای آتی می خورد. اگر رشته بدی انتخاب کنی مانند این است که تولید کننده بهترین چرتکه دنیا هستی، در جهانی که هیچکس از چرتکه استفاده نمی کند.
ثبت دیدگاه