به گزارش خبرساز ایران، در طول ادوار مختلف تاریخ اغلب شاهد حکمرانی مردان بر سرزمینهای مختلف بودهایم و اگر زنان به قدرتی میرسیدند، به طور معمول، به دلیل همسرانشان بوده است.
همچنین زمانیکه به سلطهگری ظالم، فردی خونخوار یا حکمرانی با عادات عجیب فکر میکنیم نیز بیشتر مواقع مردی به ذهنمان میرسد که یا پادشاه است یا به نوعی سکان سرزمین را در دست دارد.
اما گاهی زنان نیز در حکم حاکم یک سرزمین یا حتی به عنوان ملکه میتوانند به حدی دیوانه وار بوده است و با اقداماتی عجیب و غریب باعث بدنامی خود شوند. در این گزارش برخی از ملکههای عجیب و یا خونخوار تمام دورانها را معرفی خواهیم کرد.
- ماریا الئونورا از براندنبورگ
«ماریا الئونورا» از براندنبورگ، ملکه سوئد و شاهزاده آلمان بود. او در سال ۱۶۲۰ به درخواست و رضایت مادرش با «گوستاووس آدولفوس» ازدواج کرد.این ازدواج مخالف میل برادرش انجام شد که در آن زمان یکی از «امرای انتخابگر» براندنبورگ بود و جانشین پدرشان شده بود.
او پس از زایمان دخترش «کریستنا» در سال ۱۶۲۶ اصلا خوشحال نشد، زیرا همواره تمایل داشت که فرزند پسری داشته باشد و زمانیکه کریستینا به دنیا آمد، با مشاهده دختری سیه چرده با چشمان سیاه بسیار وحشتزده شد.
او بارها از کریستینا با عنوان «هیولا» یاد کرد حتی چندین بار سعی کرد او را به قتل برساند. این احساس ماریا الئونورا به حدی بود که کریستینا را مجبور کرد در کنار جسد پوسیده پدرش بخوابد.
- ملکه زتیان (دودمان ژو دوم)
ملکه زتیان تنها زن در تاریخ چین باستان است که عنوان «امپراتریس فرمانروا» را دارد. او از دودمان «تانگ» بود و به مدت ۲۵ سال به عنوان نایب السلطنه مستبد در سلسله تانگ حکومت کرد. بعدها از او به عنوان یکی از امپراطوران تاثیرگذار و بحثبرانگیز تاریخ چین یاد کردند.
ملکه زتیان اولین زنی بود که امپراطور چین شد، او برای اولین بار به جای شوهر و پسرانش و به عنوان نایبالسلطنه به مدت ۲۵ سال بر چین حکومت کرد، اما پس از این مدت او به دودمان تانگ خاتمه داد، دودمان ژو را بنا نهاد، خود را «امپراتریس، فرمانروای مقدس، ایزدی، و هوآنگدی» خواند و به صورت مستقل حکومت را در دست گرفت.
گفته میشود ملکه زتیان جایگاه خود را با توسل به زور بدست آورد و از همین رو نیز برای حفظ قدرت خود قتلهای بسیاری انجام داد. شایعاتی نیز در این باره وجود دارد مبنی بر آنکه او مادر و نوههای خود را نیز به دلیل مخالفت با خودش کشتهاست. مورخان او را یکی از دو زنِ حاکم خودکامه در تاریخ چین میدانند.
- ایزابل یکم
ایزابلا دختر «خوان دوم» پادشاه «کاستیا و لئون» از دومین همسرش ایزابلای پرتغال بود، که با نامهای «ایزابلای کاتولیک» و «ایزابلای اتحادگر» نیز شناخته میشود. او همچنین خواهر ناتنی «هنری هفتم» هم بود که در سال ۱۴۵۴ بر تخت پادشاهی کاستیا نشست. هنری پس از خود ایزابلا را وارث و جانشین خود ساخت.
ملکه ایزابلا الهام بخش مهره وزیر در شطرنج مدرن نیز بود، زیرا گفته میشود زمانی که عربها اسپانیا را در قرن هشتم میلادی فتح کردند، شطرنج را به اسپانیا آوردند، اما بنا بر تحقیق تاریخ نگاران، آن شطرنج به شکل امروزی نبود تا این که ایزابلا به اوج قدرت خود رسید و Queen (وزیر در زبان فارسی) به قدرتمندترین مهره شطرنج تبدیل شد.
ایزابلا در ۱۴۶۹ به منظور اتحاد دو پادشاهی «کاستیا» و «آراگون» با «فردیناند» پسر خوان دوم، پادشاه آراگون ازدواج کرد. او در طول سلطنت خود، در تلاش بود تا پادشاهی خود را عاری از مسلمانان و یهودیان اسپانیایی کند؛ بنابراین در سال ۱۴۹۲ دستور داد تا همه یهودیان یا باید به مذهب کاتولیک روی آورند یا از اسپانیا بیرون روند. از همین رو نیز یهودیان در آن زمان به دادگاه اسپانیا فرستاده شدند تا یا گرایش خود به کاتولیسم را بیان کنند یا از اسپانیا اخراج شوند.
- ماریای یکم، ملکه پرتغال
«ماریای یکم» از سال ۱۷۷۷ تا ۱۸۱۶ میلادی شهبانوی پرتغال بود. او را بیشتر به دلیل مجنون بودن و دیوانگیش میشناسند.
زوال عقلِ ماریای یکم در سال ۱۷۸۶ و پس از مرگ همسرش آغاز شد. ملکه در آن زمان علائمی از خشونت، آشفتگی و هیستریک بودن را از خود نشان میداد. این علائم سپس در سال ۱۷۹۲ و با از دست دادن پسر و کشیشی که ماریا پیش او اعترافات خود را انجام میداد، از گذشته نیز بیشتر شد. پس از آن نیز تاج و تختش به پسر کوچکتر او رسید.
- ملکه ایرنه آتن
ملکه «ایرنه» آتن، تنها حاکم و اولین امپراتریس سلطنتی امپراطوری بیزانس (امپراطوری روم شرقی) بود. او همچنین عضوی از خانواده بسیار برجسته سیاسی «سارانتاپیچوس» بود، که به عنوان عروس لئو چهارم انتخاب شد.
ملکه ایرنه پیش از آنکه خودش به تنهایی سلطنت را برعهده بگیرد به مدت ۲ دهه با پسرش به حکومت پرداخت، اما امپراطور کنستانتین ششم، یعنی پسرش، امپراطور بسیار منفوری بود و رابطه مادر و پسر در کل یک تراژدی محسوب میشد.
ایرنه زنی جاهطلب و خواهان کنترل کامل امپراطوری بیزانس بود، بنابراین او با کمک برخی متحدان سیاسی خود توطئهای علیه پسرش ترتیب داد. برای مدتی مادر و پسر آشتی کردند و دوباره متحد شدند، اما این پایان کار نبود.
در سال ۷۸۶ زمانیکه ایرنه تصمیم گرفت از همسرش جدا شود تا با معشوقه خود ازدواج کند، مردم از او روی گرداندند. ایرنه از این موضوع به عنوان دستاویزی برای شورش دوباره علیه پسر خودش بهره گرفت و این بار دستور داد تا چشمان او را بیرون آوردند. ایرنه کنستانتین را به طرزی معلول کرد که مورخان میگویند او به احتمال بسیار زیاد چند روز بعد درگذشت یا تا سال ۸۰۵ در زندان بود.
ایرنه با مرگ یا زندانی شدن پسرش، خود را یگانه حاکم اعلام کرد. ادعای ایرنه مبنی بر آنکه مستقل به عنوان حاکم در امپراطوری روم باشد، باعث شد تا پاپ لئو سوم در روز کریسمس سال ۸۰۰ بگوید که یک زن نمیتواند حکومت کند و بنابراین تخت سلطنت روم خالی است. از همین رو نیز یک کودتای بزرگ در سال ۸۰۲ ایرنه را ،که در ویلای خود در خارج از شهر اقامت گزیده بود، سرنگون کرد.
- راناوالونای اول
«راناوالونای اول» ملکهای بود که ۳۳ سال بر «ماداگاسکار» در آفریقا حکومت کرد، او را به عنوان یکی از خونخوارترین رهبرانی میشناسند که تاریخ جهان به خود دیده است.
راناوالونای اول از سال ۱۸۲۸ تا ۱۸۶۱ بر قدرت نشست و گفته میشود در آن زمان با سیاستهای خشونتباری که داشت نیمی از مردم ماداگاسکار را به قتل رساند.
این ملکه در سال ۱۷۸۸ در خانواده بسیار فقیری متولد شد، اما خانوادهاش به شکل عجیبی به ناگهان معروف شد. پدر راناولونا توانست در آن زمان پادشاه را از جریان توطئهای که برای قتل او در کمین بود با خبر کند و از همین رو پادشاه، به عنوان پاداش، دختر کوچک این خانواده را که رانالونا بود، به فرزندی پذیرفت.
راناولونا سپس با برادر ناتنی خود ازدواج کرد و یکی از ۱۲ همسر او شد. پس از درگذشت همسرش او تمامی رقبای خود را به قتل رساند، حکومت ماداگاسار را به دست گرفت و ۳۳ سال تاریکترین دوران را برای این کشور رقم زد.
این ملکه در دوران حکومت خود برای قضاوت افراد روشی قدیمی را به کار گرفت. او فرد متهم را مجبور میکرد پوست ۳ مرغ را بلعیده و مقداری میوه درخت سمی تانگیا را بخورند. متهم پس از این استفراغ میکرد و اگر پوست مرغ سالم بیرون میآمد او بیگناه محسوب میشد در غیر اینصورت به سرعت او را اعدام میکردند.
او از این روش برای شناسایی افرادی که به او وفادار هستند نیز استفاده میکرد و به همین دلیل نیز جان بیش از ۲ درصد از جمعیت ماداگاسکار در آن زمان گرفته شد. راناولونا برای اعدام افراد نیز از روشهای خشونتباری استفاده میکرد که از جمله آنها میتوان «قطعه قطعه کردن بدن افراد، دو نیم کردن آنها و آبپز کردن افراد» را نام برد.
او در دوران حکومتش برای حفاظت از قدرت خود عمویش را اعدام کرد و حتی به مادر خود آنقدر گرسنگی داد تا جان باخت. سرانجام در تاریخ ۱۶ اوت ۱۸۶۱ راناوالونا در سن ۸۳ سالگی درگذشت، تا دوران سیاه حکومتش به پایان رسد. گفته میشود در دوران حکومت او جمعیت ماداگاسکار از ۵ میلیون نفر به حدود ۲.۵ میلیون نفر رسید که یعنی تنها در عرض ۶ سال، حدود نیمی از مردم این کشور کشته شدند.
- کاترین مدیچی
«کاترین مدیچی» اشرافزادهای از ایتالیا بود که به مدت ۱۲ سال نیز ملکه و همسر پادشاه فرانسه بود و سپس به مدت ۳۰ سال به عنوان ملکه مادر، نقش اصلی را در اداره حکومت فرانسه در دوران حکومت پسرانش تا هنگام مرگش داشت. از او به عنوان «ملکه بدون قلب» یاد میشود.
ملکه مدیچی دختری سرکش داشت که جرأت این را پیدا کرد که از دستورات مادر سرپیچی کند و کاترین هم از او انتقام گرفت. ملکه مادر بارها با دخترش برسر روابط خارج از چارچوب زناشویی او دعوا میکرد و همواره صدای فریاد مادر در کاخ شنیده میشد.
در نهایت کاترین دختر خود را در اتاقی حبس کرد و پس از آن او هرگز دیده نشد. البته گفته میشود او فردی که دخترش به او علاقهمند بود را مقابل چشمان دخترش اعدام کرد.
کاترین مدیچی همچنین نقش اصلی در کشتار «سنبارتلمی» بزرگترین کشتار مذهبی تاریخ اروپا، را داشت. نقش تعیینکننده او در جنگهای خونین مذهبی اروپای قرن شانزدهم و فرمان کشتار سنبارتلمی انکارناپذیر بود و به همین دلیل بهشدت مورد تنفر افراد قرار داشت.
- ماری آنتوانت
«ماری آنتوانت» آخرین ملکه پیش از انقلاب کبیر فرانسه بود که به عنوان «یکی از منفورترین ملکههای تمام دوران» نیز شناخته میشود.
آنتوانت یک بانوی اشرافزاده، ولخرج و خوشگذران بود که از روند جامعه آگاهی چندانی نداشت. در آن زمان به طور کلی مردم فرانسه از او بیزار بودند و این بیزاری را در روزنامههای بومی آن زمان نیز به نمایش میگذاشتند.
او بین سالهای ۱۷۷۴ تا ۱۷۹۲ ملکه فرانسه بود و رسواییهای فراوانی نیز داشت. یکی از این رسواییها داستانی مربوط به یک گردنبند الماس بود. جریان از این قرار بود که در سال ۱۷۸۵ یک دختر جوان به عنوان دوست ماری آنتوانت به دربار فرانسه راه پیدا میکند. این دختر جوان یکی از افراد طبقه بالای جامعه را فریب می دهد و به او میگوید که آنتوانت او را دوست دارد. این دختر حتی یک فاحشه را به جای ماری آنتوانت جا میزند و میگوید که مری از این مرد میخواهد برای او گردنبند الماسی بخرد.
این گردنبند به قیمت امروز معادل ۱۲ میلیون دلار ارزش داشت. البته این پول هرگز پرداخت نشد و ملکه هیچ سرنخی از آنچه اتفاق افتاد در دست نداشت. اما از آنجا که مردم فرانسه همواره نگاه بدی به ماری داشتند، گرچه او بیگناه بود، اما باز هم او را تحقیر کردند.
ماری آنتوانت همچنین به دلیل کلام بسیار منفورانهاش نیز شناخته میشود، به طور مثال، زمانیکه انقلاب فرانسه در حال شکلگیری بود، مری از کسی پرسید: مردم چه میخواهند؟ آن شخص پاسخ داد: گرسنهاند و نان میخواهند؛ و ملکه گفته بود: اکنون که نان ندارند چرا شیرینی نمیخورند!
تاکنون ماری آنتوانت به عنوان یکی از منفورترین ملکههای تاریخ تمام کشورها شناخته میشود، اما برخی مورخان براین باورند که این مسائل تنها جهت تبلیغ و افتادن نام او بر سر زبانها بوده است.
- ماری یکم، ملکه انگلستان
«ماری یکم» یا «ماری تودور» تا پایان عمور خود ملکه انگلستان و ایرلند بود. ماری تنها دختر هنری هشتم از همسر اولش، کاترین آراگن بود و به دلیل کشتار پروتستانها به «ماری خونریز» (Bloody Mary) معروف است.
مری اول اولین ملکه واقعی انگلیس بود و سلطنتش تنها پنج سال زمان برد. او دستور جنگ با پروتستانها را صادر کرد، تعدادی از آنها را به جرم بدعت (نوآوری در دین) کشت و حتی برخی را زنده زنده سوزاند. گفته میشود او ۳۰۰ پروتستان را در آن زمان کشته است.
حتی گفته میشود او پیش از سلطنت خود دستور داد تا «جین گری» که برای ۹ روز ملکه انگلیس شده بود در برج لندن گردن زده شود. در کنار جین، شوهر او نیز گردن زده شد. جین گری پروتستان بود و هنگام اعدام ۱۶ سال داشت.
مری در سال ۱۵۵۸ و در سن ۴۲ سالگی از بیماری کیست تخمدان یا سرطان رحم درگذشت. پس از مرگ ماری، ناخواهری او یعنی الیزابت، ملکه انگلیس شد.
- خوآنای یکم
«خوانای اول کاستیا» معروف به «خوانای دیوانه» همسر فیلیپ زیبا و مادر شارلکن، و بین سالهای ۱۵۰۴ تا ۱۵۵۵ ملکه کاستیل بود.
خوانا لا لوکا از اختلالات روانی مختلفی رنج میبرد، به طور مثال زمانیکه شوهر او در سال ۱۵۰۶ درگذشت، پدرش جسد او را دفن کرد، اما خوانا مرتب قبر را باز میکرد و جسد مرده شوهرش را نوازش میکرد. او حتی دستور داد تا جسد را بیرون بیاورند تا او پای شوهرش را ببوسد.
همچنین او تابوت شوهرش را همه جا با خود میبرد و آن را زیر تختش نگه میداشت. سالها بعد او اجازه داد تا شوهرش را بیرون پنجره اتاقش دفن کنند.
البته برخی مورخان بر این باورند که خوانا دیوانه نبود و قربانی توطئه اشرافی شد که میخواستند او را برکنار کنند. اما برخی دیگر از مورخان میگویند مستنداتی که از رفتار خوانا در نهان و آشکار در دست است نشان میدهد که او به افسردگی حاد و به احتمال بالا اسکیزوفرنی مبتلا بودهاست.
ثبت دیدگاه